بشنو ز ما که تجربه کردیم سالها
بیحاصلی ست حاصل این قیل و قالها
حالی اگرچه رند خرابات خانه ایم
لیکن فقیه مدرسه بودیم سالها!
یعنی بمی ز آینۀ دل زدوده اند
رندان کوی میکده ام، زنگ نالها(1)
از کوهکن نشان وز مجنون خبر دهند
گلها ولاله های تلال و جبالها
جانا قسم بجان عزیزت که تا سحر
شبها بیاد روی تو دارم، خیالها
آن خالهای لعل لب دلفریب دوست
گویی نشسته بر لب کوثر، هلالها
وحدت کمال عشق چو در بی کمالیست
تکمیل عشق کرد و گذشت از کمالها